محل تبلیغات شما

به اتفاق‌های یهویی، به جوانه‌ی امید‌های بی‌هوا سربرآورده نیاز دارم. که برگردم، چشم بیاندازم و ببینم کم‌ از راه مانده و بیشتر‌اش را رفته‌ام. که ببینم دری هست، پشت آن در جایی هست. که بفهمم این‌همه راه آمده را فقط کفش پاره نکردم. که بفهمم، که بدانم راهی هست، آرامی هست. به معجزه باور دارم؟ دارم! به معجزه‌ی بزرگ باور دارم؟ نمی‌دانم. لیست معجزه‌های زندگی‌ام پر از خرده‌ریزه‌هاست. 

برسم به پایان این‌ جاده، در را باز کنم. معجزه پشت در باشد. معجزه‌ی بزرگ. ابتدای لیست معجزه‌هایم بنویسم: اولین معجزه‌ی بزرگ زندگی روکرد.

خدای دلخوشی‌های کوچک

از نوشته‌های یهویی، بی‌فکر و خسته‌.

در جاده‌ی بنجامین باتن شدن

معجزه‌ی ,هست ,معجزه ,ببینم ,راه ,لیست ,معجزه‌ی بزرگ ,باور دارم؟ ,پر از ,این‌ جاده، در ,زندگی‌ام پر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شکوفه گیلاس