عجیب نیست آدمهایی که در روزهای گذشتهی زندگی به ما نزدیک بودند، میتوانند در زمان حال انقدر غریبه و ناآشنا باشند؟ طوریکه نگاه کردن به عکسهایشان مثل دیدن یک غریبهی هفتادپشتی است که هیچوقت ندیدهای و نشناختی. این را همین چند لحظه پیش تجربه کردم! عکسی از کسی دیدم که زمانی برایم خیلی مهم بود! اگر نقش اول نبود، لااقل نقش مکمل بود. زمانی بود که چشمهای آن عکس، خندههای آن عکس، صورت آن عکس را وجب به وجب میشناختم. خدای دلخوشیهای کوچک
از نوشتههای یهویی، بیفکر و خسته.
در جادهی بنجامین باتن شدن
غریبه ,نقش ,وجب ,زمانی ,عکس، ,اول ,آن عکس، ,نقش مکمل ,لااقل نقش ,نبود، لااقل ,مکمل بود
درباره این سایت