محل تبلیغات شما
درست همین لحظه‌ای که همه خوابند، من دارم توی اتاق کار می‌کنم و تق‌تق صدای دکمه‌های لپ‌تاپ شنیده می‌شه. دکمه‌هایی که توی سه ماه گذشته بیشترین مراوده رو باهم داشتیم و بیشتر از هرکس دیگری چشم‌مون به چشم‌های هم خورد. کار می‌کنم و به این فکر می‌کنم فردا به علیرضا چی بگم وقتی از زور درد و خستگی نتونستم کار رو سر موقع تحویلش بدم. کار می‌کنم و یادم می‌آید توی گفتن بعضی از دروغ‌ها دارم انقدر مهارت پیدا می‌کنم که خودمم باورم میشه حقیقته.

خدای دلخوشی‌های کوچک

از نوشته‌های یهویی، بی‌فکر و خسته‌.

در جاده‌ی بنجامین باتن شدن

می‌کنم ,کار ,توی ,کار، ,رو ,تحویلش ,می‌کنم و ,کار می‌کنم ,کار رو ,نتونستم کار ,خستگی نتونستم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها